گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛  به نقل از  پیام بشرویه، شهرستان بشرویه با وسعتی معادل 790 هزار هکتار از شهرستان های خراسان جنوبی محسوب می شود که از سمت شمال به شهرستان های طبس و بردسکن از سمت غرب و جنوب به شهرستان طبس و در قسمت شرق متصل به شهرستان فردوس می باشد .

 

" بشرویه " را می توان بهشت باستانی ایران نامید، این شهرستان گردشگری  به عنوان " دهمین شهر کوچک تاریخی و خشت و گل ایران" و "چهارمین شهر خشت و گل خراسان جنوبی" و  نگین سبزی بر پهنه کویری ناب و بکر و در مجاورت تپه های ماسه بادی با ارتفاع نزدیک به 500 متر است که همه ساله هدف همایش های بزرگ گردشگری است .

شهر بشرویه با وسعت بیش از "22 هکتار بافت تاریخی و باستانی"  از آثار و ابنیه تاریخی بسیار زیبایی برخوردار است که تنها  در یک نقطه معروفش به نام "محله میان ده"،  ابنیه تاریخی با کاربری فرهنگی مذهبی با قدمت نزدیک به700  سال وجود داردکه چشم گردشگران و باستان شناسان را به حیرت واداشته است.

 

این محله زیبا و باستانی، هنوز بهترین مرکز فعال بافت تاریخی با همان کاربری در ایران اشتهار دارد که ازبناهای آن می توان به  حسینیه حاج علی اشرف (که مرکز اصلی برگزاری مراسمات عاشورای حسینی و دیگر مراسمات مذهبی است), مسجد جامع قدیم ( که در سال  1030 هجری قمری بنا شده و نماز جماعت در این مکان اقامه می شود) مدرسه علمیه ملاعبدالله فاضل خراسانی (که هم اکنون طلاب خواهر علوم دینی در آن مشغول به تحصیل هستند و قدمتی بیش از 400 سال دارد ) اشاره کرد.

 

به گواهی تاریخ در زمان حیات علامه شهیر ملا عبدالله فاضل خراسانی ، از علماء این مدرسه استفتاء گرفته میشده و همچنین آب انبار قدیمی که در بین سال های 900 تا 965 هجری قمری بنا گردیده و هنوز مورد استفاده قرار می گیرد از نمونه های زیبای دیگر گردشگری این محله تاریخی در بشرویه است.

 

 ویژگی این بناها در این است که گویا طراحان بصورت دهکده ای کوچک به فاصله کمتر از 50 متر این بناها را در چهار جهت اصلی جغرافیایی ساخته اند که جذابیت خاصی را به این محله داده است .

از ویژگی های دیگر بناهای تاریخی نگین باستانی خراسان جنوبی " بشرویه" می توان به  بناهای تاریخی دوره صفوی از جمله منزل قدیمی مستوفی ، خانه فیاض بخش، محله پی جلرد ، خانه ملامحمد تقی، بادگیرهای 4و6و8 جانبه با ارتفاع نزدیک به 10 متر در قسمت غربی محله میانده و کوچه مهری که بازار سنتی قدیم  بوده اشاره کرد که  مرکز مراوده های اقتصادی بوده و در دوره تیمور جهانگشای  که سفری به این دیار و این محله داشته به حیرت انداخته که مردمان و حتی بانوانش حافظ قرآن بوده و با آیات الهی با همدیگر مکللمه می کرده اند از نمونه های بسیار فاخر این شهر است .

 

از دیگر آثار و ابنیه های تاریخی بشرویه  که موجب شده تا بسیاری از مسافران نوروزی برای دیدن این بنای ماندگار به بشرویه سفر کنند وجود" هفت آسیاب آبی قدیمی" در مسیر قنات آب بشرویه است که هنوز تعدادی از آنها سنگشان بر محور چوبی چرخ می زند و حیات را جاری ساخته است.

 

 از فعال ترین این آسیاب ها،  آسیاب پنجمی در مجاورت " بنایی باستانی و پر رمز و راز  قلعه دختر است " که بر فراز قله کوهی قراردارد که علاوه بر جاذبه های شگفت انگیز و دور نمای زیبای تاریخی تنها از یک مسیر قابل رفت و آمد به قلعه است.

این قلعه زیبا  بیش از 400 سال قدمت دارد و مورد توجه گردشگران و مسافران نوروزی است .

 

شهرستان بشرویه به لحاظ دارا بودن روستاهای زیبای ییلاقی و وجود امام زادگان لازم التعظیم در دل این روستاها به همراه فراهم بودن امکانات کامل پذیرایی از مسافران هرساله مملو از مسافر نوروزی و تابستانه است.

ازنزدیک ترین این بقاع به مرکز شهر بشرویه امام زاده محمد بن اصغر (ع) و بی بی نجمه خاتون (س) در فاصله 12 و 18 کیلومتری غرب بشرویه و در جوار کوهپایه های باصفا قرار دارند و همه ساله پذیرای مسافران و گردشگران نوروزی و ایام تابستان می باشند .

 

روستاهای ییلاقی کرند، سرند، نیگو، خدآفرید، فتح آباد، کال نخاب،  کال نی باز  را هم به خاطر داشته باشید،این مناطق سرسبز و کوهپایه ای در دل کویر بکر و ناب همچون الماسی می درخشند که خود جلوه زیبای طبیعت الهی است و نسیم خنک درخچه های بادامشک و بنه و گیاهان مرتعی آن روح و روان مسافران خسته از مسیر های خشک و بیابانی شهر های حاشیه کویری را نوازش می دهند .

 

تا جایی که به سند و گواه برخی تاریخ شناسان قدیمی ترین اثر تاریخی این منطقه در کال نی باز فتح آباد  معروف به "پل ترناو " متعلق به دوره ساسانیان بوده و از آنجا که این اثر تاریخی دارای شگفتی های بسیاری است، مسافران نورزوی برای گرفتن عکس های یادگاری به این منطقه بکر سفر می کنند.

 

کاروان های باستانی اصفاک و نیگنان، مسجد قدیمی و تاریخی رقه، وجود تنها موه خصوصی در استان خراسان جنوبی،قلعه اسرار آمیز عزیز آباد بخشی دیگر از جاذبه های تاریخی و زیبا شهر بشرویه است.

 

و اما از چه مسیرهایی به شهر رویایی، تاریخی و گردشگری بشرویه  برسیم؟

شهر بشرویه، به لحاظ اتصال محور های اصلی مواصلاتی همچون جزیره ای با کریدور اتصال چهار جهت اصلی به استانهای بزرگ کشور نقش بسته که از دو مسیر جاده ارتباطی بشرویه ، شهر ارسک ، دیهوک به فاصله 270 کیلومترو از مسیر بشرویه سه راهی دیهوک ، بشرویه، فردس، سرایان، سه راهی روم در جاده ارتباطی سنتو به مرکز استان با فاصله 300 کیلومتر یعنی شهرستان بیرجند ارتباط دارد .

 

 اما از ناحیه شمال از محور بشرویه به عشق آباد سه راهی درونه در بردسکن به راههای مواصلاتی بیارجمند و میامی به دامغان و سمنان وصل می شود و در جهت غرب از محور بشرویه به طبس در دو مسیر یزد و اصفهان به شاه راهای اصلی کشوری و به استانهای کهکیلویه و فارس و بوشهرمی پیوندد.

در جهت جنوب از محور بشرویه ، ارسک، دیهوک به شاهراه اقتصادی کشوری یعنی محور کرمان بندر عباس می پیوندد و از سمت شرق نیزاز محور بشرویه سه راهی دیهوک، بشرویه و فردوس به پایتخت معنوی کشور مشهدالرضا(ع) متصل می شود .

 

بشرویه به لحاظ دارا بودن امکانات خوب برای مسافران، فرصت های گردشگری، باستان شناسی، بهره گیری از فرصت محدود مسافرت برای تفریح در مکان هایی سر سبز و زیبا و دیدن جلوه های زیبای تاریخی  پذیرای مسافران زیادی است و در ایام نوروز و تعطیلات تابستان به عنوان سومین شهر خراسان جنوبی در جذب مسافر و گردشگر از استانهای فارس ,اصفهان,کهکیلویه و بویراحمد , یزد و بندر عباس و بوشهر اشتهار دارد .

 

 فاصله شهرستان بشرویه تا شهرستان فردوس 95 کیلومتر و تا شهرستان طبس 115 کیلومتر ، شهر دیهوک در مسیر راهای ارتباطی بندر عباس 70 و شهر عشق آباد در مسیر بشرویه به سمت دامغان و سمنان 105 کیلومتراست.

 

از دو جایگاه عرضه مواد سوختی شامل پمپ بنزین و گازوئیل در شهر بشرویه و ارسک و یک جایگاه عرضه گاز طبیعی (CNG) در مجاورت مجتمع رفاهی و نماز خانه بین راهی امام رضا (ع) در کیلومتر 3 جاده بشرویه به طبس برخوردار است .

 

همه ساله شهر بشرویه در محل هتل سه ستاره بسیار زیبا بنام هتل کیان که در مجاورت دو پارک اصلی شهر و زائر قرارگرفته پذیرای میهمانان نوروزی با نازل ترین قیمت برای یک سوئیت می باشد و ستاد  اسکان آموزش و پرورش با تجهیز بیش از یکصد کلاس درس و سه سوئیت مرکز رفاهی فرهنگیان آماده خدمات دهی به مسافران از جمله فرهنگیان,کارمندان دولت و مشاغل آزاد با نرخ های متفاوت بین 24 تا 38 هزار تومان و تخفیف 30درصدی از مبلغ مصوب  نیز خود را آماده پذیرش مسافران و گردشگران کرده است .

 

همه ساله مسافران و گردشگرانی که از مسیر اصلی شهر بشرویه گذر می کنند محو تماشای بلوار های زیبا همچون بلوار انقلاب اسلامی ,میدان مرکزی,بلوار امام خمینی ,المان زیبای کوزه ها در بوستان اقامتی پارک شهر و بازار روز و سنتی می شوند که همه در یک راستا و از شمال به جنوب شهر امتداد داشته و بازاریان با چهره ای خندان سوغات و محصولات محلی و صنایع دستی همچون گلیم,جاجیم,هنرهای سفالی تزئینی,نوعی پارچه و حوله از جنس کرباس لطیف را عرضه می کنند و از آنان با انواع نانهای محلی همچون شکری,کلوچه,قینیچه,بلغور گندم ,کشک تازه محلی,گیاهان معطر و دم نوشهای گیاهی مثل زعفران,آویشن,خاکشیر,زیره,شیرین بیان,گل گاوزبان,بادامشک,بنه کوهی و سایر گیاهان دارویی و معطر پذیرایی می کنند .  

 


«شب یلدا همیشه جاودانی است
زمستان را بهار زندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است
نشان ازسنت ایرانیان است »

 

 

 

 


کم کم عروس فصل‌ها چمدانش را از برگهای هزار رنگ پاییزی پر کرده و عازم رفتن است تا در میعادگاه «یلدا» زمستان را عاشقانه ببیند و فال رفتن سر دهد.
آری روزهای پایانی پاییز است و ایرانیان در تدارک جشنی چند هزار ساله به نام «یلدا» که درست آخرین شب پاییز را به نام خود کرده که تاریک ترین و درازترین شب سال است.

کلمه «یلدا» در زبان سریانی به تولد و زایش معنی شده و ابوریحان بیرونی با نام میلاد اکبر از شب یلدا یاد می کند و آن را میلاد خورشید دانسته است.
اگرچه در بین ایرانیان این شب به شب چله نیز معروف است.

چیزی که به عنوان شب یلدا به رسمیت شناخته شده به ۵۰۰ سال پیش از میلاد بازمی‌گردد و تاریخ وارد شدن آن به تقویم رسمی ایرانیان باستان به زمان داریوش یکم مربوط می شود تقویمی که شامل گاه شماری مصری ها و بابلی ها است. 

شب نشینی مهمترین شاکله شب یلداست و اکثر اقوام ایرانیان در این شب طبق رسوم در خانه بزرگ خاندان یا بزرگ فامیل گرد هم می آیند و افراد مسن خانواده شروع به تعریف کردن قصه های کهن می کند.

هندوانه و انار که به خاطر سرخی رنگ شان نماینده ای از خورشید در شب تصور میشوند به عنوان نماد این شب شناخته شده اند؛ اگرچه در کنار آنها سایر میوه‌ها و آجیل و شیرینی نیز گذاشته می‌شود.
آتش روشن کرن، قصه گویی بزرگان خاندان، خوردن تنقلات و تفألی بر حافظ زدن از جمله آیین های این شب است.
شاهنامه خوانی نیز از دیگر برنامه های شب یلداست که بین خراسانی ها با شیوه نقالی اجرا می‌شود.
در گذشته برای مصرف و نگهداری بسیاری از میوه ها اقدام به خشک کردن آن ها می کردند تا در شب یلدا استفاده کنند.
یکی از مهمترین آیین های کهن یلدا در ایران برای تازه عروس ها است؛ در این شب خانواده داماد هدایایی مختلفی را بهمراه میوه ها و آجیل؛ کله قند ، نقل و نبات و شیرینی های متنوع که نماد شیرین کامی و برکت است را برای تازه عروس تهیه میکنند و به نیت میهمانی و شب نشینی به خانه عروس خود می روند.

یادمان باشد یلدا بهانه ای است برای دور هم بودن و قدر یک دقیقه را بیشتر دانستن


نامگذاری روز جهانی هواپیمایی

16 آذر ماه مصادف با 7 دسامبر سالروز امضای کنوانسیون بین‌المللی هواپیمایی در سال 1944 است که متعاقب امضای این کنوانسیون، سازمان جهانی هواپیمایی کشوری تأسیس شد. به این دلیل مجمع عمومی این سازمان در سال 1992، طی قطعنامه‌ای این روز را به عنوان روز جهانی هواپیمایی کشوری تصویب و اعلام کرد که از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به صورت رسمی این روز مورد تأیید قرار گرفته است.

 

همه ساله کشورها برای گرامیداشت این روز و یادآوری و تأکید بر اهمیت صنعت هواپیمایی کشوری در توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع و نقش اساسی سازمان هواپیمایی کشوری در حفظ، ارتقا، ایمنی و کارآیی و قانونمندی در حمل و نقل هوایی نسبت به برگزاری مراسم این روز و اجرای برنامه‌های مختلف اقدام می‌کنند.

در ایران نیز سازمان هواپیمایی کشوری به عنوان متولی حاکمیتی، نظارتی و تگذاری در صنعت حمل و نقل هوایی، برنامه روز هواپیمایی را با حضور مسئولین و دست اندرکاران شرکت‌های هواپیمایی و کارشناسان این صنعت در روز 16 آذر ماه برگزار می‌کند.


دهم ماه ربیع الثانی سالروز رحلت حضرت فاطمه معصومه (س) می‌باشد. حضرت معصومه یکسال پس از ورود برادرش حضرت امام رضا(ع) به ایران به همراه عده‌ای از برادران و خواهران و عده دیگری از خویشان به منظور دیدار امام رضا (ع) وارد ایران شدند.[1] جعفر مرتضی عاملی می‌نویسد:

«حضرت معصومه در رأس یک قافله 22 نفری متشکل از علویان و برادران امام رضا (ع) برای دیدار با آن امام همام رهسپار ایران گردید»[2]

 

البته برخی از پژوهشگران تعداد افراد این کاروان را حدود 400 نفر نوشته‌اند و قائلند 23 نفر از آنان در ساوه کشته شدند.[3] پس از آنکه حضرت معصومه و همراهیان ایشان به ساوه رسیدند، مأموران حکومتی با آن‌ها درگیر شدند و بسیاری از افراد این قافله را به شهادت رساندند. در همین زمان حضرت معصومه بیمار شد. از خادمش پرسید: از اینجا تا قم چقدر فاصله است؟ خادم عرض کرد: 10 فرسخ. حضرت فرمود: مرا از اینجا به قم منتقل کن[4]. در همین زمان موسی بن خررج که از بزرگان آل سعد و از شیعیان قم بود به خدمت حضرت معصومه مشرف شد و زمام ناقه او را گرفت و به سرای خویش فرود آورد.[5]

 

علّت بیماری:

برخی از محققان معتقدند که حضرت معصومه (س) در ساوه مسموم شد و سپس با حالت بیماری وارد قم شد. و پس از مدت کوتاهی به شهادت رسید.[6] محمدی اشتهاردی می‌نویسد:

 

«مطابق نقل بعضی مسموم نمودن حضرت توسط زنی در ساوه انجام شد».[7]

 

عده‌ای نیز قائلند:

«وقتی حضرت معصومه بدن‌های پاره پاره برادران و برادر زادگان خویش را که 23 نفر بودند را دید، به شدت غمگین گشت و در اثر آن بیمار شد».

 

پس از ورود حضرت معصومه (س) به قم در روز 23 ماه ربیع الاول،[8] آن حضرت 17[9] یا 19[10] روز ساکن منزل موسی بن خررج بود. و در این مدت با حالت بیماری مشغول عبادت و راز و نیاز با خداوند بود.

 

زمان رحلت:

قول مشهور این است که حضرت معصومه پس از آنکه در 23 ماه‌ربیع‌الاول وارد قم شدند، 17 روز بیشتر زنده نبودند. بنابراین رحلت آن حضرت باید دهم ماه ربیع الثانی صورت گرفته باشد. علی اکبر مهدی‌پور می‌نویسند:

 

«روز رحلت حضرت معصومه دهم ماه ربیع الثانی سال 201 هجری بوده است».[11]

 

برخی از محققان نیز دوازدهم ربیع الثانی[12] را به عنوان روز رحلت ذکر کرده‌اند. محمدی اشتهاردی می‌نویسد:

 

«همانگونه که برخی از بزرگان گفته‌اند، انصاف این است که برای جمع کردن بین قول اول و دوم، برای بزرگداشت مقام آن بانوی بزرگوار سه روز 10، 11، و 12 ماه ربیع الثانی را به عنوان سوگواری معصومیه، مراسم برگزار شود».[13]

 

پس از رحلت حضرت معصومه (س) ن آل سعد بی‌بی فاطمه معصومه را غسل دادند و کفن کردند.[14] سپس جسم مطهر آن حضرت به باغ موسی بن خررج (محل فعلی حرم مطهر ایشان) برده شد. در آن هنگام میان اشعریان (آل سعد) بر سر اینکه چه کسی شایستگی دفن آن بدن مقدس را دارد اختلاف روی دارد. ناگهان دو سوار نقابدار از طرف رودخانه قم به پیش آمدند و وقتی نزدیک بدن مطهر رسیدند از اسب پیاده شدند. نخست بر ان نماز گزاردند و سپس وارد سردابی که برای تدفین وی مهیا شده بود، شدند و به کمک یکدیگر او را به خاک سپردند. و بدون اینکه با کسی سخن بگویند آن محل را ترک کردند. کسی نفهمید آنان چه کسانی بودند.[15]

برخی از محققان احتمال داده‌اند که این دو سوار امام رضا (ع) و امام جواد(ع) بوده‌اند.[16]

با توجه به اینکه ولادت حضرت معصومه اول ذی القعده سال 173[17] هجری می‌باشد. و با توجه به زمان رحلت آن حضرت یعنی سال 201 هجری، بنابراین سن مبارک آن حضرت هنگام وفات 28 سال بوده است.


آمدی تا شب های بی ستاره را در ماه غرق کنی و دستهای تنها مانده را بگیری و تا خدا بالا بکشی، آمدی تا فانوس شوی جاده های مه زده را؛ تا کسی گمراه نشود و در چاه نیوفتد و آمدی تا زمینه را برای آمدن میوه ی دلت مهدی (عج) آماده کنی تا دست تمام در چاه افتادگان عالم را بگیرد و از حضیض ذلت به اوج عزت برساند. 
امید که ما را دعا کنی تا آن روزگار شکوهمند را درک کنیم و در زمره ی یاران نور دیده ات قرار گیریم.

باران کرامت خدا می بارد
نور از نفس فرشته ها می بارد
صد دسته گل محمدی باز امشب
بر صحن و سرای سامرا می بارد

میلاد با سعادت امام حسن عسکری(ع) بر تمام مسلمانان جهان مبارک باد


«خداوند او را در زمانى فرستاد كه روزگارى بود پيامبرى برانگيخته نشده بود، و مردم در خوابى طولانى به سر مى ‏بردند.» [1]
ردای پیامبری برازنده‌ترین لباس بر قامت محمد(ص) است و مبعث، گرامی‌ترین روز در تاریخ مسلمانان.
چرا که مبعث، روزی است که محمد(ص)، به درجه پیامبری رسید.
روزی که او در غار حرا، توسط جبرئیل و از سوی خدا به پیامبری نایل آمد و مأمور شد که چندخداپرستی تبلیغ نکند و ترویج ندهد و ریشه‌کن کند بت‌پرستی را از زمین و پیام وحی را به مردم برساند.
اینک محمد مصطفی (ص) چهل سال داشت و در مکه زندگی می‌کرد.
آری امروز دردانه عالم هستی ردای پیامبری بر تن کرد و اسوه دو جهان شد.

محمدا تو آمدی و باید می‌ماندی، تا تمامتِ جان و جهان را به خدای خویش فرامی‌خواندی و همگان را به اخلاق نابت معترف می‌نمودی!
آنگاه که ندا آمد:
«بخوان به نامِ خدا».
«کعبه» و «اُمّ القری» در بستر خواب آسودند؛ اما فرشتگان در دامان «حرا» منتظر نوای خواندنت بودند.
چهل سالِ تمام، از غم جهل انسان، تلخکام بودی و دلت سرریزِ اندوه و غم؛ هیچ پیامبری مانند تو، آزار ندید و اینگونه بود که خدایت پیک حق را برای خواندنت به میزبانی تو فرستاد.

«بخوان به نامِ خداوند»،ای محمد؛ ای احمد!
و تو، هرچند «اُمّی» بودی، خواندی.
حیران بودی، اما در حرا ماندی و زمینو زمان را به تحیر وا داشتی با خواندنت!
احمدا امروز، تو فرستاده و برگزیده خدایی و راه آسمان، از بین دستان آسمانی و پاک تو می گذرد.

تو صلابت بی چون و چرای تاریخ اسلامی که غار را نیز به تسبیح وا داشته‌ای.
امرور چشمۀ زلال و جوشان وجودت از حرا جاری شد تا دل‌های تشنه را از آنچه خدا در سینه‌ات به امانت نهاده، سیراب کنی.
پیامبری ات مبارک!


«یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حوّل حالنا الی أحسن الحال»

زمستان دامن سپیدش را جمع کرده و تمام سردی و حتی دلمردگی‌ها را در بقچه‌اش پیچیده.
وقت رفتنش رسیده، حال نوبت بهار است که دامان پرشکوفه و هوای پرامیدش را به دل‌هایمان هدیه کند و یک دل سیر عطر بهارنارنج و یاس به هوای پر از التهاب‌مان بپاشد.

بوی بهار، ازلابه لای برگ ها به مشام می‌رسد تا بار دیگر بوی زندگی و تازگی را میان باغچه تنهای دل‌هامان پخش کند.
اگرچه امسال نوروز رنگ و بوی آن همه شلوغی خیابان و خانه ها را ندارد اما با وجودش بار دیگر سفره های سخاوت، پهن شده و بوی سبزه در فضای رنگارنگ سفره دلها می پیچدو عطر سیب سرخ، جای دیگری باز می کند.
این بار دل‌های ما جملگی هم آوای سین سلامتی می‌شوند و سفره‌های هفت سین ، سجاده حاجاتمان برای آن.

اگرچه یک سال گذشت و واپسین روزهای سال مان گره خورد به میهمانی ناخوانده که میهمانی‌هامان را خط زد و شور و اشتیاق‌های نوروزی را به خاطره بدل کرد اما این بار سفره نوروز محکم ترین سجاده استجابت دعای یکدلی و یکرنگی همه ملت ماست برای بهروزی و عشق‌ورزی دوباره.

و حال با عشق زمزمه کن:
ساقیا! آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی مرود از یادت


یادمان نرود این بار، نوروز می آید تا گرد غفلت را از رخسارمان بشوید و از خواب‌های دراز خرگوشی بیدارمان کند. تا بدانیم قدر آنهمه نعمتی را که کوچک می‌شمردیم و آنهمه باهم بودن‌هایی را که ندیدیم
پس باید قدر بدانیم و یادآور شویم:
یا مقلب القلوب!

قلب های زنگار گرفته‌مان را به یاد پر از نورت می‌سپاریم تا روشنی به آن ببخشی!
ای تدبیرکننده روز و شب، ای تغییردهنده حال ها! یاری کن تا با صداقت و ایمان، به بهترین حال ها دست یابیم.

نوروز بر همگان پر از سلامتی و امید باد


«یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حوّل حالنا الی أحسن الحال»

زمستان دامن سپیدش را جمع کرده و تمام سردی و حتی دلمردگی‌ها را در بقچه‌اش پیچیده.
وقت رفتنش رسیده، حال نوبت بهار است که دامان پرشکوفه و هوای پرامیدش را به دل‌هایمان هدیه کند و یک دل سیر عطر بهارنارنج و یاس به هوای پر از التهاب‌مان بپاشد.

بوی بهار، ازلابه لای برگ ها به مشام می‌رسد تا بار دیگر بوی زندگی و تازگی را میان باغچه تنهای دل‌هامان پخش کند.
اگرچه امسال نوروز رنگ و بوی آن همه شلوغی خیابان و خانه ها را ندارد اما با وجودش بار دیگر سفره های سخاوت، پهن شده و بوی سبزه در فضای رنگارنگ سفره دلها می پیچدو عطر سیب سرخ، جای دیگری باز می کند.
این بار دل‌های ما جملگی هم آوای سین سلامتی می‌شوند و سفره‌های هفت سین ، سجاده حاجاتمان برای آن.

اگرچه یک سال گذشت و واپسین روزهای سال مان گره خورد به میهمانی ناخوانده که میهمانی‌هامان را خط زد و شور و اشتیاق‌های نوروزی را به خاطره بدل کرد اما این بار سفره نوروز محکم ترین سجاده استجابت دعای یکدلی و یکرنگی همه ملت ماست برای بهروزی و عشق‌ورزی دوباره.

و حال با عشق زمزمه کن:
ساقیا! آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی مرود از یادت


یادمان نرود این بار، نوروز می آید تا گرد غفلت را از رخسارمان بشوید و از خواب‌های دراز خرگوشی بیدارمان کند. تا بدانیم قدر آنهمه نعمتی را که کوچک می‌شمردیم و آنهمه باهم بودن‌هایی را که ندیدیم
پس باید قدر بدانیم و یادآور شویم:
یا مقلب القلوب!

قلب های زنگار گرفته‌مان را به یاد پر از نورت می‌سپاریم تا روشنی به آن ببخشی!
ای تدبیرکننده روز و شب، ای تغییردهنده حال ها! یاری کن تا با صداقت و ایمان، به بهترین حال ها دست یابیم.

نوروز بر همگان پر از سلامتی و امید باد


موسی بن جعفر الکاظم، یا موسی کاظم ملقب به ابو ابراهیم، ابوالحسن و ابو عبدالله هفتمین امام شیعیان دوازده امامی بعد از پدرش جعفر صادق می‌باشد. موسی کاظم در ۷ صفر ۱۲۸ در ابواء (منطقه‌ای در میان مکه و مدینه) به دنیا آمد. و بیست و پنجم رجب سالروز شهادت امام موسی کاظم(علیه السلام)، در سال 183 هجری است.

امام موسی کاظم (ع) چگونه به شهادت رسیدند؟

هارون حضرت امام را از مدینه دستگیر نموده به طرف بصره فرستاد. امام هفتم علیه السّلام مدت یک سال در آنجا زندانی بود. عیسی بن جعفر که مسئول زندان بود، به هارون گزارش داد که امام همیشه مشغول عبادت و راز و نیاز با خدا است و نسبت به کسی نفرین نمی کند، و تقاضا کرد که کسی را برای تحویل گرفتن موسی بن جعفر بفرست و الّا من آزادش می کنم.

از دعاهای امام در گوشه ی زندان این دعا بود: «اللّهُمَّ اِنَّکَ تَعلَمُ اِنِّی کُنتُ اَسئَلُکَ اِن تُفرِغَنی لِعِبادَتِکَ اَللّهُمَّ وَ قَد فَعَلتُ فَلَکَ الحَمدُ؛ خداوندا! تو می دانی که من از تو تقاضا کرده بودم، مرا در گوشه ای خلوت قرار دهی تا مشغول عبادت باشم، تو تقاضای مرا برآوردی، تو را سپاس می گویم.»

مأموری فرستاده شد تا موسی بن جعفر را از عیسی بن جعفر تحویل گرفته به بغداد ببرد تا در زندان فضل بن ربیع تحت نظر باشد. امام مدتی طولانی در آنجا بود. فضل مأمور شد امام را به قتل برساند، اما او امتثال نکرد. آنگاه هارون به فضل بن ربیع دستور داد تا حضرت را به فضل بن یحیی برمکی تحویل دهد و مدتی در منزل یحیی تحت نظر و مراقبت بود. فضل بن یحیی که از امام جز عبادت و روزه ندید، در امر امام علیه السّلام توسعه داد. تا اینکه این خبر به هارون رسید و فضل را از محبت نسبت به امام منع نموده و دستور کشتن ایشان را داد، اما فضل به چنین کاری اقدام نکرد و در نتیجه به خاطر محبت به امام مجازات شد.

در مورد امام آمده است: لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجن؛ آن حضرت همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد. تا اینکه امام مظلوم به زندان مخوف و تاریک سِندی بن شاهک ملعون منتقل شده تحت شکنجه قرار گرفت.[۱]

سرانجام هارون به تنگ آمد، چون می دید روز به روز بر عظمت امام افزوده می شود و شیعیان بسیاری از او پیروی کرده و به امامت او اعتقاد پیدا می کنند. خلیفه عباسی احساس خطر کرد و تصمیم بر مسموم کردن آن حضرت گرفت. مقداری خرما طلب نموده چند عدد از آنها را خورد و بقیه را مسموم کرده و برای امام فرستاد و خادم را مأمور کرد که حتما به آن حضرت بخوراند، خادم خرما را برای امام برد و پیام هارون را ابلاغ کرد. امام نیز چند دانه از آن خرما را خوردند، اما سِندی گفت: بیشتر بخورید، امام فرمود: همین مقدار برای مأموریت تو کافی است. امام بعد از مسمومیت، سه روز در بستر شهادت قرار گرفته و شهید شد. سِندی برای ظاهر سازی چند نفر قاضی و افراد عادل را احضار کرد تا گواهی دهند بر اینکه امام ناراحتی مزاج ندارد.

امام متوجه شده به آنها فرمود: گواهی ندهید زیرا که من سه روز است مسموم شده ام و بر اثر همین سم از دنیا می روم. بعد از شهادت امام، جنازه ی حضرتش را روی تابوت نهاده و از زندان بیرون آوردند، شخصی پیشاپیش جنازه فریاد می زد: هذا اِمامُ الرَّفَضَة فَاعرِفُوهُ؛ این امام رافضیان است پس او را بشناسید. جنازه ی امام را روی پل بغداد گذاشتند و به مردم اعلام نمودند بیایند، ملاحظه کنند که ایشان به مرگ طبیعی از دنیا رفته و اثر جراحت در بدنش دیده نمی شود. یکی از شیعیان گفت: امام مرده و زنده ندارد، من از شخص امام جریان را سؤال می کنم، او نزدیک جنازه آمده عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! تو راستگو و پدرت راستگو است، به ما خبر بده که آیا تو را کشته اند یا خود از دنیا رفته ای؟ امام لب به سخن گشود و سه بار فرمود: قَتلاً، قَتلاً، قَتلاً، مرا کشته اند.[۲]

جنازه امام را به محل نگهبانان آوردند، مردم نیز اجتماع کردند و جنازه را با احترام تا قبرستان قریش تشییع نمودند.


حضرت زینب (س) در 15 رجب سال 63 هجری قمری از دنیا رفت. بانوی قهرمانی که پس از شهادت امام حسین، ارائه نهضت عاشورا را به دوش کشید و پرچمدار این قیام بود در ضمن سفری که به همراه همسر گرامی شان عبدالله بن جعفر به شام بودند به لقاءالله پیوستند و بدن مطهر ان بانوی بزرگوار در همان جا دفن گردید. زینب (س) که از همه سو نسبش به معصومین می رسد، مستعلی است که راه پیش روی آنان که می خواهند در راه عقیده شان انقلاب کنند، روشن ساخت. او که روح ظلم ستیزی را از مادرش فاطمه زهرا و پدرش حیدر کرار به ارث می برد، در راه افشای ظلم و احقاق حق، با کلام غرّای خویش از هیچ فداکاری و جانفشانی دریغ نمیورزید.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بانک اطلاعات مشاغل آگهی تایم دیدار کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. راهنما و مقالات خرید و فروش لوازم نو و دست دوم دل نوشته هام موسسه آموزش عالی آزاد ماهان گیلان_ رودسر اجناس فوق العاده علیجاه شهربانویی